.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

غذاهایی که دشمن روده‌اند!


در حال حاضر در بسیاری از نقاط دنیا، سرطان و از جمله سرطان روده، دومین عامل مرگ و میر پس از بیماری‌های قلبی است.

 

سرطان زا

 

شاید حذف عوامل ایجاد کننده سرطان روده به طور کلی ممکن نباشد، اما مطمئنا می‌توان با داشتن یک رژیم غذایی مناسب و سالم، احتمال ابتلا به این بیماری را به میزان قابل‌توجهی کاهش داد. روده عضوی مهم و حیاتی در بدن است که سلامت آن ارتباط مستقیم با نوع تغذیه افراد دارد. برای حفظ سلامت این عضو، باید به کیفیت تغذیه خود بیش از پیش توجه کنیم. آماری مربوط به سال 2010 نشان می‌دهد که علت بیش از یک سوم از 569500 مرگ ناشی از سرطان در آمریکا، تغذیه نامناسب، چاقی و کم تحرکی بوده است.

همه ما توصیه‌هایی از قبیل خوردن میوه و سبزیجات و داشتن تحرک را بارها از منابع و افراد گوناگون شنیده‌ایم؛ اما به همان میزان که شناختن غذاهای مفید برای جلوگیری از ابتلا به بیماری‌ها ضروری است، آشنا شدن با مواد مضری که باید از آن‌ها به شدت اجتناب کرد نیز لازم است. برای شروع مبارزه‌ای جدی با بیماری‌های روده و از جمله سرطان، لازم است در مصرف مواد غذایی زیر نهایت دقت و تعادل را به خرج دهید. برخی از این مواد باید به کلی از رژیم غذایی‌تان حذف شوند.

 

گوشت‌های فرآوری شده

شاید شما هم مثل بسیاری از افراد عاشق سوسیس، کالباس یا همبرگر باشید، اما این گونه گوشت‌های فرآوری شده جزو مواد غذایی کمتر مناسب، به حساب می‌آیند. با خوردن گوشت‌های فرآوری شده، شما در واقع در حال مصرف سدیم نیترات هستید. از این ماده به عنوان نگه‌دارنده، تثبیت‌کننده رنگ، طعم‌دهنده و ضدمیکروب استفاده می‌شود. متاسفانه ثابت‌شده که سدیم نیترات در بدن انسان به نیتروزآمین‌های سرطان‌زا تبدیل می‌شود. به همین دلیل است که بسیاری از تحقیقات و آزمایشات، رابطه‌ای قوی بین مصرف گوشت‌های فرآوری شده و ابتلا به سرطان را ثابت کرده‌اند.

 

گوشت قرمز

برخی تحقیقات نشان می‌دهند که مصرف فراوان یکی از مواد مغذی موجود در گوشت قرمز، مرغ و لبنیات می‌تواند منجر به ایجاد پولیپ‌های روده‌ای شود که در نهایت ممکن است به سرطان روده منتهی شود. هر چند این تحقیقات در سطح مقدماتی بوده و هنوز نمی‌توان به طور قطع بر آن‌ها تکیه کرد، اما توجه به نتایج آن خالی از فایده نیست. گوشت قرمز تنها عامل مشکلات روده‌ای نیست، بلکه مصرف فراوان مرغ و ماهی نیز می‌تواند موجب بروز بیماری‌های روده‌ای شود.

پختن و یا سرخ کردن گوشت در دمای بالا و به مدت طولانی، می‌تواند

سرطان‌زا بودن آن را تشدید کند. برخی آمینواسیدهای موجود در گوشت،

در دمای بالا تبدیل به آمین‌های هتروسیکلیک (HCA) می‌شوند. این مواد

احتمال ابتلا به سرطان روده را افزایش می‌دهند

 

مطالعات اخیر بر روی 32000 نفر در طول 6 سال، نشان می‌دهد افرادی که در رژیم خود گوشت، مرغ و ماهی بیشتری مصرف می‌کرده‌اند، سه برابر بیش از سایرین به بیماری‌های روده مبتلا می‌شوند. علت این امر وجود ماده‌ای به نام کولین در این مواد غذایی است. درعین‌حال ثابت ‌شده که مصرف حبوبات (مانند لوبیا، نخود و عدس)، احتمال ابتلا به سرطان روده را تا 50 درصد کاهش می‌دهد، البته باید توجه داشت که مصرف مقدار مناسب گوشت قرمز (به دلیل وجود پروتئین و آهن فراوان در آن) در رژیم غذایی ضروری است. انتخاب گوشت‌های تازه و طبیعی، به کاهش خطرات آن کمک بسیار می‌کند. نکته قابل‌توجه دیگر این است که پختن و یا سرخ کردن گوشت در دمای بالا و به مدت طولانی، می‌تواند سرطان‌زا بودن آن را تشدید کند. برخی آمینواسیدهای موجود در گوشت، در دمای بالا تبدیل به آمین‌های هتروسیکلیک (HCA) می‌شوند. این مواد احتمال ابتلا به سرطان روده را افزایش می‌دهند.

 

سیب‌زمینی سرخ‌کرده و چیپس

چیپس و سیب‌زمینی سرخ‌کرده حاوی مقادیر زیادی آکریلامید هستند. این ماده نیز در اثر تماس برخی مواد غذایی با حرارت بالا (هنگام پختن یا سرخ کردن) ایجاد می‌شود. آزمایش‌هایی که تا کنون بر روی حیوانات صورت گرفته نشان می‌دهد که آکریلامیدها می‌توانند منجر به بروز چندین نوع سرطان و از جمله سرطان روده شوند. در کل می‌توان گفت آکریلامیدها در اثر حرارت دیدن هر یک از مواد غذایی می‌توانند ایجاد شوند؛ اما احتمال تشکیل آن‌ها از سیب‌زمینی بسیار بیشتر است. این مسئله آن قدر جدی است که سازمان بهداشت جهانی (WHO) در رابطه با آن اظهار نگرانی جدی کرده است.

قند

 

 

قند- خصوصاً فروکتوز

شاید شما هم شنیده باشید که قند، غذای سلول‌های سرطانی است. هر چند همه سلول‌ها (اعم از سلول‌های سالم و سرطانی)، برای رشد و تکثیر خود از فروکتوز (یکی از اجزای قند و شکر معمولی که به قند میوه نیز معروف است)، استفاده می‌کنند؛ اما استفاده سلول‌های سرطانی از این نوع قند بسیار بیشتر و موثرتر از سلول‌های سالم است. تحقیقات، رابطه‌ای قوی بین مصرف قند و رشد سرطان روده در بدن نشان می‌دهند. به همین دلیل توصیه می‌کنیم برای جلوگیری از ایجاد این نوع سرطان یا پیشرفت آن، مصرف قند را محدود کنید. برخی معتقدند فروکتوز (که در مواد غذایی شیرین شده و از جمله در نوشابه موجود است)، در تغذیه و رشد سلول‌های سرطانی از گلوکز موثرتر است. محققان برای اثبات این نظریه از فروکتوز و گلوکز برای تغذیه سلول‌های سرطانی در محیط آزمایشگاه استفاده کردند. نتایج نشانگر این موضوع است که هر چند سلول‌های سرطانی گلوکز را بهتر جذب می‌کردند، اما با استفاده از فروکتوز می‌توانستند تکثیر سلولی انجام دهند. این مسئله به این معناست که مصرف فروکتوز در تکثیر و گسترش سلول‌های سرطانی موثرتر است.

 

سخن پایانی

در انتها یادآوری می‌شود که مشکلات و بیماری‌های مربوط به روده (و از جمله سرطان روده)، علل و عوامل گوناگونی دارد؛ که از جمله این عوامل می‌توان به تغذیه نامناسب اشاره کرد. با داشتن یک رژیم غذایی سالم و بدون خطر، می‌توان احتمال ابتلا به انواع بیماری‌های روده (خصوصاً سرطان) را به میزان قابل‌توجهی کاهش داد.

بخش تغذیه و آشپزی تبیان



:: موضوعات مرتبط: سلامتی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1358
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

اسمای حسنای خداوند چیست؟

خدا

 

این ‌که امامان اسمای حسنای خداوند هستند. آنها لسان الله، وجه الله، عین الله، جنب الله (پهلوی خدا)، یدالله(دست خدا). کافی، ج 1، ص 145. این عبارات درباره ائمه(علیهم السلام) به چه معنا است؟

این‌گونه روایات به مطلبی اشاره می‌کنند که توضیح و شرح آن ‌را باید در حکمت متعالیه و عرفان نظری جست. اما در عین حال، در این‌جا به دو نکته اشاره می‌کنیم:

1. انسان کامل، تجلی اعظم یا مظهر اتم خداوند: بر اساس این دیدگاه(حکمت متعالیه و عرفان نظری) همه‌ی عالم مظهر و جلوه حق است و موجودی نیست که تجلی حق نباشد. نکته‌ی مهم در این‌جا این است که در میان تمام موجودات که مظاهر نسبی و ناقص حق تعالی به شمار می‌آیند و بخشی از اسمای الهی را جلوه‌گر هستند؛ تنها انسان کامل است که مظهر جامع حق است و می‌تواند آن‌گونه که حق تعالی می‌خواهد تجلی‌گر تمام اسما و صفات او باشد؛ به همین دلیل انسان کامل را تجلی اعظم و مظهر اتم حق تعالی خوانده‌اند.[1]

2. انسان کامل خلیفه حق تعالی: یکی از نسبت‌هایی که عارفان میان انسان و خدا بر قرار می‌دانند، خلیفة الله بودن انسان کامل است. جانشینی از خداوند از سوی خداوند نیز تنها هنگامی ممکن است که صفات خداوند در او تحقق یابد، صفاتی که خداوند با آنها عالم را تدبیر می‌کند.[2]

منظور از لسان الله، این است که خداوند از طریق ائمه خواسته‌های خود را به مردم اعلان می‌کند و آنچه ائمه می‌فرمایند سخن خداوند است

حال با توجه به این دو نکته معنای این روایات که ائمه(علیهم السلام) اسمای حسنای خدایند، روشن می‌شود؛ زیرا معنای این روایت این است که ائمه(علیهم السلام) برترین جلوه‌گر اسما و صفات خداوند و جانشینان او هستند و به این جهت می‌توانند عالم را به اذن خداوند تدبیر کند.

بنابر این، منظور از لسان الله، این است که خداوند از طریق ائمه خواسته‌های خود را به مردم اعلان می‌کند و آنچه ائمه می‌فرمایند سخن خداوند است. مقصود از یدالله، نیز این است که خداوند از طریق ائمه(علیهم السلام) کارهای خود را انجام می‌دهد. چنان‌که منظور از عین الله این است که خداوند از طریق ائمه به مردم توجه می‌کند. وجه الله، و جنب الله بودن نیز با توجه به مقام خلافت الهی ائمه دارای معنا و قابل درک است.

 



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1594
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

مسجدی با چهار هدف شیطانی !

مسجد ضرار

 


 

جزء یازدهم قرآن کریم که از آیه 93 سوره توبه آغاز و به آیه 5 سوره مبارکه هود علیه السلام ختم می شود در بردارنده آموزه ها و پیام های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل می کند.


 

خداوند از چه کسانی راضی است؟

در آیه 100 سوره مبارکه توبه به گروهی اشاره می شود که خداوند از آنها اعلام رضایت کرده است (رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ).

این عده مهاجرین و انصاری هستند که در طلیعه شکوفایی اسلام با مجاهدت های خود دین را یاری کردند (وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالأَنصَارِ) و نیز کسانی اند که سیره نیکوی آنها را ادامه داده و از روش ایشان پیروی کردند (وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ)

اهل سنت، همه کسانی که در همان حرکت های آغازین تشکیل حکومت اسلامی هجرت کردند و یا انصار بودند را ، جزء این گروه شمرده و بی توجه به رفتار بعدی آنها همگی شان را مورد رضایت خدا می دانند.

علامه طباطبایی معتقد است کلمه «مِن» در آیه به معنای «بعض» بوده و فقط برخی از آن مهاجران و انصار که از وصف احسان برخوردار بودند مشمول این آیه هستند.[1]

در رد ادعای معتقدان به تفسیر اول، به کلام متین علامه ره که به تفصیل در تفسیر شریف المیزان آمده است این را هم می توان افزود که در چند آیه قبل، معیار و محدوده رضایت الهی بیان شده است. در آیه 96 می خوانیم:

خداوند به هیچ عنوان از کسانی که اهل فسق و فجورند راضی نیست (فَإِنَّ اللّهَ لاَ یَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ).

با این معیار صریح و روشن قرآنی، دیگر نمی توان کسانی را که تاریخ به ظلم و فجورشان گواهی می دهد را مورد رضایت قطعی خدا دانست و در تنزیه آنان کوشید؛ مانند کسانی که به خانه وحی یورش بردند و دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله را مظلومانه به شهادت رساندند و یا کسانی که سوار بر شتر و یا در رکاب آن، کمر به قتل امیرالمومنینی بستند که خود با او بیعت کرده بودند.

به تصریح همین آیه و آن مسلمات تاریخی، خداوند از هیچ کدام اینها راضی نیست.

 

انفاق غرامت است یا غنیمت

آیات 98 و 99 از دو رویکرد نسبت به انفاق خبر می دهد:

رویکرد اول، انفاق را غرامتی می بیند که از جیب می رود و چیزی که باقی می ماند اندوه است و آه (مَن یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ مَغْرَمًا).

رویکرد دوم انفاق را سبب قرب الهی دانسته (وَیَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ) از این رو آن را فرصت و غنیمتی می داند که نباید آن را از دست داد.

قرآن کریم، ریشه این اختلاف این دو نگاه را در همین آیات، نوع عقیده و باور این دو به مبدأ هستی و سرای دیگر بیان کرده است. آنانکه انفاق را غنیمت و مایه قرب الهی می دانند کسانی اند که به خداوند متعال و قیامت باور دارند (مَن یُۆْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ).

از همین جا معلوم می شود آنان که انفاق را یک نوع ضرر و غرامت می شمارند همان هایی هستند که اساساً به خدا و قیامت باوری ندارند.

کسانی که در خود استعداد لازم در فراگیری علوم دینی از یک سو و نیازمندی شهر و دیارشان از سویی دیگر را مشاهده می کنند و برای آموختن معارف و احکام دین اقدام نمی کنند بدانند که واجب خدا را معطل گذاشته اند و باید پاسخگو باشند.

مسجدی با چهار هدف شیطانی

در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله منافقین برای اینکه پایگاهی داشته باشند و بتوانند با اسلام به اسلام حمله کنند، مسجدی بنا کردند تا در پوشش آن، به چهار هدف دست پیدا کنند.

آیه 107، آن چهار هدف شیطانی آنها را اینگونه بیان می کند:

1. ضرر و زیانى به مسلمانان برسانند (ضرارا).

2. تقویت مبانى كفر و برگرداندن مردم به وضع قبل از اسلام (وَ كُفْراً).

3. ایجاد تفرقه در میان صفوف مسلمانان. زیرا با اجتماع گروهى در این مسجد، مسجد «قبا» كه نزدیك آن بود و یا مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله كه از آن فاصله داشت از رونق مى‏افتاد (وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُۆْمِنِینَ).

4. ایجاد مركز و كانونى براى فردی به نام ابى عامر راهب[2] كه با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه كرده بود و سوابق سوء او بر همگان روشن بود (وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ) تا از این پایگاه نفاق، برنامه‏هاى خود را عملى سازند.

سرانجام این پایگاه شیطانی به دستور الهی رسول خدا صلی الله علیه وآله تخریب و سوزانده شد و محل آن هم به زباله دانی تبدیل گشت.[3]

چرا برخوردی چنین سخت؟ پاسخ این است که مسجد ضرار، مسجد نبود در واقع بتکده بود؛ مكان مقدس نبود كانون تفرقه و نفاق بود؛ خانه خدا نبود بلكه خانه شیطان بود و هرگز اسم و عنوان ظاهرى و نقابها، واقعیت چیزى را دگرگون نمى سازند.

از این آیه نکات زیر فهمیده می شود:

1. اتحاد مسلمین، مبارزه با تشکلات به ظاهر اسلامی و در واقع ضد اسلامی، بسیار مهم است و تحقق آنها ضرورت دارد.

2. نباید فریب رفتارها و اقدامات مقدس مآبانه کسانی را خورد که در ظاهر، مشغول ترویج و گسترش اسلام اند و در واقع به دنبال تضعیف اسلام و نابودی آنند؛ همان رفتاری که امروز ما از سوی بسیاری از حکومتهای عربی شاهد آن هستیم.

3. برپایی مسجد، تکیه ویا هیأتی در نزدیکی مسجد، تکیه و یا هیۆتی دیگر که سبب تضعیف آن گردد رفتاری است که با این آیه سازگار نیست و به جای آن باید در تقویت محل اجتماع اول کوشید مگر آنکه جمعیت حاضر، کشش محل دیگری را داشته باشد.

این پایگاه شیطانی به دستور الهی رسول خدا صلی الله علیه وآله تخریب و سوزانده شد و محل آن هم به زباله دانی تبدیل گشت.

فوز عظیم یا همان رستگاری بزرگ چیست؟

آیه 111 به شکل مشروح به این سوال پاسخ می دهد. فوز عظیم، سود حاصل از تجارتی بی نظیر است که خدا نوید آن را داده است (فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِكُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ)؛ تجارتی که در آن فروشنده، شخص مومن است و خریدار، خداوند متعال (إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُۆْمِنِینَ). آنچه می فروشد جان و مالش است (أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم) و آنچه می گیرد بهشت (بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ).

در پایان می فرماید: همین، فوز عظیم است (وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)

آنچه عقل از درک آن عاجز است عظمت لطف و عطای الهی در این معامله است؛ زیرا بهشت را در ازای مال و جانی می دهد که همه اش مال خود اوست و همه را خود به بنده اش عطا کرده است (ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ؛ هر نعمتی که در اختیار شماست از آنِ خداست). این چه معامله ایست و این چه خرید و فروشی است؟! به واقع عقل متحیر است!

 

طلبه شدن واجب است

اگر مردمی از معارف و احکام دین بی خبر بودند و نسبت به آن مقداری که واجب است بدانند و اطلاع داشته باشند، آگاهی نداشتند باید عده ای بپا خیزند بروند و معارف را فراگرفته برگردند و به مردم آموزش دهند. این مطلب مفاد آیه 122 سوره توبه است.

آیه ابتدا با هشدار، از هر قوم و جمعیت عده ای را ترغیب می کند تا به فراگیری علوم دینی اقدام کنند (فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ).

در پاسخ به اینکه تعداد آنها باید چند نفر باشد گفته می شود این واجب یک واجب کفایی است ؛ یعنی به تعدادی که کار راه بیفتد و وظیفه ای روی زمین نماند باید اقدام کنند. گاهی برای یک روستای کوچک، حتی یک نفر هم کافی است و گاهی صد نفر هم کفاف یک شهر بزرگ را نمی دهند.

آنگاه به این عده دستور می دهد که بعد از فراگیری علوم دینی (به مقداری که مردم نیازمندند) به سوی آنها برگشته به ارشاد و آموزش مردم دیارشان بپردازند (وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ).

بنابراین کسانی که در خود استعداد لازم در فراگیری علوم دینی از یک سو و نیازمندی شهر و دیارشان از سویی دیگر را مشاهده می کنند و برای آموختن معارف و احکام دین اقدام نمی کنند بدانند که واجب خدا را معطل گذاشته اند و باید پاسخگو باشند.

و نیز کسانی که توفیق سربازی امام زمان علیه السلام نصیبشان شده و اکنون در بازگشت به دیار خود و ارشاد و تعلیم مردم به دلایل گوناگون و نوعاً واهی، تعلل می کنند بدانند که در پیشگاه خداوند، قرآن و این آیه شریفه مسئولند.

به امید روزی که در هیچ کجای ایران زمین؛ بلکه در هیچ کجای عالم، شهر و دیاری نباشد که به یک روحانی آشنا با معارف و احکام دین دسترسی نداشته باشد.

 

پی نوشت ها :

1.   المیزان فی تفسیر القرآن 9/374

2.   همان، 9/390

3.   ر.ک به تفسیر نمونه 8/144

امید پیشگر    

بخش قرآن تبیان



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1523
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

مصاحبه اختصاصی با قرآن


 

اگر آیه قرآن، در خصوص یك قوم خاص نازل شود و سپس آن قوم بمیرند، آن آیه نیز می‌مرد، بنابراین بدون شك از قرآن چیزی باقی نمی‌ماند ولیكن قرآن از اول تا آخرش جریان دارد مادامی كه آسمانها و زمین استمرار دارند.

 


 

بنی اسرائیل

 

س. لطفا دو مفهوم «خدایی بودن ، ابدیت » را كه در خصوصیات شما ذكر می‌كنند ،توضیح دهید.

خدائی بودن:

نكته آغاز اسلام، باور داشتن به قرآن و خدائی بودن است كه این باور باید علماً و یقیناً حاصل شود.

راه آسان ایجاد این باور دقت در معجزات علمی قرآن،پیشگوئی ها و اخبار از غیب او، فصاحت و بلاغت و ... است كه مشخص می‌كند قائل قرآن بشر نیست ، بلكه از قدرتی مافوق بشر صادر شده است.

قرآن در تمام حوزه‌های معرفت بشری وارد می‌شود و تمام نظرات را قطعی بیان می‌كند.

اگر این كتاب یك كتاب بشری باشد،از اول آن كه شروع كنی و آن را ورق بزنی به سرعت می‌توانی صدها اشكال را در آن بیابی.

دقت در پاسخ سوالی كه مربوط به اعجاز قرآن بود پاسخ این سوال را واضح‌تر می‌نماید. [بیانات شفاهی استاد دكتر نقی‌پور‌فر]

ابدیت:

آیه 31 سوره مدثر قرآن را تذكر برای بشر معرفی می‌كند. بشر،تا آخرالزمان زمانی می‌توانند از قرآن استفاده كنند كه محتوای آن اختصاص به زمان و مكان نزول نداشته باشد و در هر زمان بتوان به بهترین نحو راه سعادت را از آن برداشت كرد.

اجازه بدهید در این مورد زیاد صحبت نكنم چرا كه با دقت در محتوای آیات،خواهید دید كه زمان و مكان و جزئیات روز‌مره در حوادث مختلف ذكر نشده‌اند و این خود دلیل بر محدود نبودن به زمان و مكان خاص است.[ كتاب شریف پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن كریم، استاد دكتر نقی‌پور‌فر،ص281]

هدایت، تذكر،ارشاد و انذار و ... هركدام یكی از روشهای درمانی این طبیب است. قرآن این مقام را انحصارا از خداوند دریافت كرده است و لذا مطمئن‌ترین و قابل اعتماد ترین طبیب است

 

امام باقر(علیه السلام): تذكری در اینجا لازم به ذكر است و آن اینكه:

«اگر آیه قرآن،در خصوص یك قوم خاص نازل شود و سپس آن قوم بمیرند،آن آیه نیز می‌مرد،بنابراین بدون شك از قرآن چیزی باقی نمی‌ماند و لیكن قرآن از اول تا آخرش جریان دارد مادامی كه آسمانها و زمین استمرار دارند[ المیزان،ج3، ص73]

 

س.ضرورت رجوع به شما در مسائل مختلف چیست؟ به عبارت دیگر بشر چه احتیاجی به شما دارد با اینكه قوه تعقل بزرگترین فرق بین انسان و دیگر موجودات است؟

اگر در خصوصیات قرآن دقت كنید و همچنین نگاهی گذرا به تاریخ تعقل بشر بیاندازید و نقصان ها،كاستی ها و اشتباهات آن را بیابید،به سادگی پاسخ خود را خواهید یافت.

پاسخی كه من در اینجا می‌دهم ،در مورد نیاز عقل به وحی است.

در تقسیم بندی ابعاد وجودی انسان دو بعد مادی و معنوی خودنمائی می‌كند.

در بعد مادی دو حیطه نیاز مطرح است:نیازهای جسمی مانند خوراك،پوشاك و...

و نیازهای روانی مانند نیازهای امنیتی و جنسی و...

در حیطه نیازهای جسمی بشر به تنهائی نمی‌تواند مسیر كمال و سعادت را بپیماید.

بطور مثال اگر وحی الهی در خوراك دخالت نكند و حیطه آنرا مشخص نكند،انسان با خوردن شراب،گوشت خوك و ... به جسم خود آسیب می‌رساند.

قرآن کریم

 

در حیطه نیازهای روانی هم اگر بخواهیم مثال بزنیم بحث نیازهای جنسی و مشكلاتی كه درتفكر بشری در آزادی و بی‌حد و مرز بودن آن مطرح است ، قابل ذكر است كه می‌بینید به راحتی خانواده و امنیت روانی بشر به واسطه این تفكر از هم پاشیده شده است.

در بعد معنوی بشر با اتكا به عقل خود نتواسته است به 4 سوال اساسی پاسخ دهد:

1- شناخت خود

2- شناخت مقصد خود

3- شناخت مسیر نیل به مقصد

4- الگوی آدمیت

شاهد آن هم وجود مكاتب مختلف بشری است كه هر كدام بعد از مدتی ناكارآمدی خود را اعلام می‌نمایند.

پاسخگوی این مسائل تنها نبوت است كه با رهنمودهای الهی و با شناختی كه از جانب خدا پیدا كرده است و تجربه‌ای كه خود شخصاً در طی مسیر نیل به هدف كسب كرده است، به این سوالات حساس پاسخ می‌‌دهد.

زبان گویای نبوت آیات الهی و قرآن است و اینجاست كه شما ضرورت رجوع عاجزانه به قرآن را در می‌یابید. [ بیانات استاد دكتر نقی‌پورفر در سمینار هم اندیشی مدیریت اسلامی در بنیاد شهید انقلاب اسلامی]

اگر آیه قرآن، در خصوص یك قوم خاص نازل شود و سپس آن قوم بمیرند، آن آیه نیز می‌میرد، بنابراین بدون شك از قرآن چیزی باقی نمی‌ماند و لیكن قرآن از اول تا آخرش جریان دارد مادامیكه آسمانها و زمین استمرار دارند

 

 

س.رسالت شما در قبال ما چیست؟

«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُۆْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا»0(82 اسراء)

قرآن در ارتباط با انسان مقام های مختلفی دارد مانند هدایت و رهبری،تذكر و ارشاد، هدایت و انذار و ... ولی آن مقامی كه اغلب مقام های دیگر را در بر می‌گیرد و مهمترین و ضروری ترین نیاز انسان است ، مقام طبابت است.

هدایت، تذكر،ارشاد و انذار و ... هركدام یكی از روش های درمانی این طبیب است. قرآن این مقام را انحصاراً از خداوند دریافت كرده است و لذا مطمئن‌ترین و قابل اعتماد ترین طبیب است.

اما ما انسانها برای اینكه بتوانیم از طبابت قرآن استفاده كنیم لازم است چند نكته را مراعات كنیم:

الف.باید از طبابت دیگر مدعیان به یأس رسیده باشیم ؛ كه تا این یأس حاصل نشود و امیدی به جای بماند نمی‌توان از طبابت قرآن بهره‌مند شد.

ب.باید خود را بیمار بدانیم،به جهل و درد خود آگاه باشیم تا احساس نیاز به درمان و طبیب پیدا كنیم.

كسی كه دردی در خود نبیند،نیازی به قرآن احساس نمی‌كند و لذا رجوع و مطالعه او جز تنفر و زدگی پیامدی نخواهد داشت.

خصوصیات درمانی این طبیب از این قرارند:

·  بیان درد و ویژگیهای آن

·  بیان درمان

·  بیان راههای پیشگیری

·  بیان عوارض

·  قطعی بودن درمان

·  مطابق فطرت بودن نسخه‌ها و ...

بخش قرآن تبیان



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1533
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

شیک پوش‌ترین روزه‌داران ماه مبارک رمضان

لباس شیک، لباس سفید و زیبا

 


 

هر ساله رسانه های مختلف از شبكه های تلویزیونی گرفته تا سایت ها و روزنامه های كثیر الانتشار در سرتاسر دنیا به معرفی افرادی كه در آن سال زیبا ترین و گرانبها ترین لباس ها را به تن كرده اند،می پردازند كه این موضوع حكایت از اهمیت این مسئله در جهان كنونی و افرادی كه در قرن بیست و یكم زندگی می كنند دارد.


 

اینكه افراد علاقه دارند،بهترین و زیباترین لباس ها را به تن كنند، دقیقا همان مطلبی است كه دین مبین اسلام نیز بر آن تاكید داشته و روایات اسلامی به عنوان نمونه اعلا، رسول خدا صلی الله علیه و آله را معرفی می كنند كه در زیبایی و نظافت لباس های خود زبانزد عام و خاص جامعه آن روز بود.

البته تاكیدهای دین اسلام تا زمانی است كه شیك پوشی و اهمیت به پوشاك به حد اسراف و گرایش به تجمل پرستی نرسد، چرا كه در این صورت قطعا این عمل مذموم خواهد بود.

در دعای روز دوازهم ماه مبارك رمضان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با معرفی یك دعای بسیار زیبا و خواندنی، به بیان ویژگی های شیك پوش ترین روزه داران این ماه مهمانی خداوند متعال می پردازد، روزه دارانی كه با به تن كردن چهار لباس جذاب و محبوب، به عنوان شیك پوشترین روزه داران این ماه انتخاب می شوند.

در دعای روز دوازدهم ماه مبارك رمضان اینگونه می خوانیم:

اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ: خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش و پاک‌دامنی

واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ: و بپوشانم در آن جامه قناعت و خودداری

واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ: و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف

وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ: و آسوده‌ام دار در آن از هر چیز که می‌ترسم

یا عِصْمَةَ الخائِفین: به نگاه‌داری خودت ای نگه‌دار ترسناکان

 

لباس اول: لباس پوشش و پاك دامنی « اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ »

خداوندا در روزگاری كه برای برخی ،بازی با آبروی افراد،از خوردن یك لیوان آب نیز راحت تر است و به راحتی تهمت می زنند و عیوب مردم،حتی عیب هایی كه هنوز ثابت هم نشده و تنها بر سر زبان ها افتاده است، را فاش می كنند، به من لباسی را عنایت فرما كه با پوشیدن آن ،اولا عیوب خود را نصب العین قرار بدهم و دوما عیوب دیگران را بپوشانم.

لباس گرانبهایی كه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیرامون آن می فرماید: «من علم من اخیه سیئه فسترها،ستر الله علیه یوم القیامه: هر كه از برادر خود گناهی بداند و آن را بپوشاند، خداوند در روز قیامت گناهان او را بپوشاند»[الترغیب و الترهیب،ج3،ص239]

خداوندا در روزگاری كه برای برخی ،بازی با آبروی افراد،از خوردن یك لیوان آب نیز راحت تر است و به راحتی تهمت می زنند و عیوب مردم،حتی عیب هایی كه هنوز ثابت هم نشده و تنها بر سر زبان ها افتاده است، را فاش می كنند، به من لباسی را عنایت فرما كه با پوشیدن آن ،اولا عیوب خود را نصب العین قرار بدهم و دوما عیوب دیگران را بپوشانم

 

در همین فراز از دعا به معرفی یكی از زیباترین لباس های دنیا پرداخته شده است،لباسی به نام عفاف و پاكدامنی،چرا كه در جامعه ای كه شیطان برای برخی از افراد برهنگی را زینت داده است و فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی در حال ترویج است ،اهمیت این لباس به مراتب بیشتر می شود.

 

لباسی كه از طرف خداوند متعال،به طور ویژه و خاص برای جوانان توصیه شده است،جوانانی كه به سن ازدواج رسیده اند و به هر دلیل شرائط تشكیل زندگی مشترك برای آنها فراهم نشده است:

«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ ....: و كسانى كه [وسیله‏] زناشویى نمى‏یابند، باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بى‏نیاز گرداند. [النور:33]

جوانی كه در سن ازدواج،چنین لباس زیبا و فاخری را بر تن كند،به فرموده امیر المومنین علیه السلام به درجه ای می رسد كه مقامش از كسی كه در راه خداوند جهاد می كند و در این راه به شهادت می رسد بیشتر خواهد بود:

«مَا الْمُجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللهِ بِاَعْظَمِ اَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكادَ الْعَفیفُ اَنْ یكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلائِكَهِ؛ مجاهدی كه در راهِ خدا شهید شود پاداش او بیشتر از كسی نیست كه بتواند كار حرامی را انجام دهد ولی عفّت بورزد، حقّاً شخص عفیف و پاكدامن نزدیك است فرشته‎ای از فرشتگان گردد.»[ نهج البلاغه، حكمت 474]

 

لباس دوم: لباس قناعت و كفاف « واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ »

دومین لباسی كه در این دعای شریف به معرفی آن پرداخته شده است،لباس قناعت است،لباسی كه با به تن كردن آن،انسان به توانگری خواهد رسید ،لباسی كه به فرموده روایات یك ثروت تمام نشدنی است و هیچ گنجی بالاتر از ان نخواهد بود.

اما سوال مهمی كه در این زمینه مطرح می شود این است كه چگونه می توانیم این لباس گرانبها و قیمتی را به تن كنیم؟

در پاسخ به این سوال مهم ،امام صادق علیه السلام یك راه كار ویژه برای تهیه این لباس ارزشمند، بیان می كنند: اى حمران به كسانى كه پائین‏تر از تو هستند و توانائى آنها از شما كمتر مى‏باشد توجه كنید و به بالاتر از خود هرگز توجه نداشته باشید، اگر چنان كنى به آنچه در دست دارى قناعت خواهى كرد. در این صورت شایستگى زیادت از سوی خداوند، پیدا خواهى كرد

 

لباسی كه با به تن كردن آن انسان به حیات طیبه دست پیدا می كند ،همان زندگی پاكیزه ای كه خداوند متعال برای بندگان ویژه خود قرار داده است:

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُۆْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا یَعْمَلُونَ : هر كس -از مرد یا زن- كار شایسته كند و مۆمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكیزه‏اى، حیاتِ [حقیقى‏] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند پاداش خواهیم داد.»[ النحل:97]

«چنانچه امیر المومنین علی علیه السلام در پاسخ به پرسش از آیه فوق فرمودند كه مقصود قناعت است»[نهج البلاغه حكمت 229]

اما سوال مهمی كه در این زمینه مطرح می شود این است كه چگونه می توانیم این لباس گرانبها و قیمتی را به تن كنیم؟

در پاسخ به این سوال مهم ،امام صادق علیه السلام یك راه كار ویژه برای تهیه این لباس ارزشمند، بیان می كنند:

«یَا حُمْرَانُ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَكَ فِی الْمَقْدُرَةِ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ فِی الْمَقْدُرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَقْنَعُ لَكَ بِمَا قُسِمَ لَكَ وَ أَحْرَى أَنْ تَسْتَوْجِبَ الزِّیَادَةَ مِنْ رَبِّكَ عَزَّ وَ جَلَّ: اى حمران به كسانى كه پائین‏تر از تو هستند و توانائى آنها از شما كمتر مى‏باشد توجه كنید و به بالاتر از خود هرگز توجه نداشته باشید، اگر چنان كنى به آنچه در دست دارى قناعت خواهى كرد. در این صورت شایستگى زیادت از سوی خداوند، پیدا خواهى كرد.»[بحار الانوار، ج‏1، ص529]

 

لباس سوم: عدل و انصاف« واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ »

در این فراز تنها به بیان روایتی از وجود مبارك رسول خدا صلی الله علیه و اله اكتفا می كنیم كه فرمودند:

«هر كه در رفتار خود با مردم به ایشان ستم نكند و هرگاه با آنان سخن بگوید، دروغ نگوید و چون وعده شان دهد، خلف وعده نكند،انسانیتش كامل و عدالتش آشكار و دو ستیش لازم و غیبتش حرام است»[الخصال:208]

به تحقیق می توان لباس امنیت و آرامش را از جمله گرانبهاترین لباس هایی دانست كه انسان به تن می كند، چرا كه با فقدان این لباس ، هیچ لذتی برای آدمی قابل درك نخواهد بود و هرگز در زندگی خود احساس آرامش نمی كند و به همین دلیل در فراز آخر دعای روز دوازهم ماه مبارک رمضان از خداوند متعال می خواهیم تا این ویژگی مهم را نیز به ما روزی فرماید

 

لباس چهارم: امنیت و آسایش« وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ »

 

به تحقیق می توان لباس امنیت و آرامش را از جمله گرانبهاترین لباس هایی دانست كه انسان به تن می كند، چرا كه با فقدان این لباس ، هیچ لذتی برای آدمی قابل درك نخواهد بود و هرگز در زندگی خود احساس آرامش نمی كند و به همین دلیل در فراز آخر دعای روز دوازهم ماه مبارک رمضان از خداوند متعال می خواهیم تا این ویژگی مهم را نیز به ما روزی فرماید، اما از آنجا كه برای بدست آوردن هر نعمتی انسان باید تلاش و كوشش كند، خداوند متعال برای افرادی كه خواهان این ویژگی مهم هستند چهار شرط مهم بیان می فرماید تا با فراهم آوردن این شرائط به این نعمت ویژه دست پیدا كنند،ویژگی هایی از جمله ایمان و عمل صالح و اقامه نماز و پرداخت حقوق واجب مالی از جمله زكات كه در آیه 277 سوره بقره آن اشاره شده است:

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون: كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته كرده و نماز بر پا داشته و زكات داده‏اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند.»[البقرة : 277]

در پایان ذكر این نكته لازم است كه آنچه از فراز های این دعای شریف و سائر دعاهای ماه مبارك رمضان با توجه به بررسی قرآنی و روایی فهمیده می شود،این است كه برای تحصیل برخی از ویژگی ها مانند عفاف و پاكدامنی و قناعت و یا آرامش و امنیت تنها نباید به دعا اكتفا كرد،بلكه علاوه بر آن باید در صدد بدست آوردن معیارها و شرائطی كه برای هر یك از این امور در آیات الهی و روایات اهل بیت بیان شده است اقدام كرد .

امین ادریسی  

بخش قرآن تبیان



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1469
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

در مشكلات از چه آیه‌ای كمك می‌گیرید؟


 

همه ما روزانه با مشكلات فراوانی دست و پنجه نرم می كنیم و برای اینكه مشكلمون حل بشه دست به كارهای مختلفی میزنیم كه یكی از اون كارها اینه كه یكی از امامان را صدا می زنیم و گاهی هم یك آیه از قرآن می خونیم .


 

سختی

 

یكی از آیاتی كه در سختی ها و مشكلات در بین مردم و در مجالس و محافل از شهرت زیادی برخورداره این آیه است كه می فرماید:

(أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَكْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَكَّرُونَ : یا [كیست‏] آن كس كه درمانده را- چون وى را بخواند- اجابت مى‏كند، و گرفتارى را برطرف مى‏گرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار مى‏دهد؟ آیا معبودى با خداست؟ چه كم پند مى‏پذیرید.)(النمل : 62)

معمولا دیده میشه كسانی كه حاجتی دارند و یا در سختی و مشكلات دست و پنجه نرم می كنند ، به این آیه متوسل می شوند كه با توجه به كلمه مضطر در آیه به یكی از شرط های استجابت دعا هم اشاره شده است كه ؛

دعای كسی به اجابت می رسد كه چشم از عالم اسباب به کلى برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلى را به دست او ببیند، و این درک و دید، در حال اضطرار دست مى دهد.

 

توبه و استغفار ؛ حلّال مشکلات است

یكی دیگر از آیاتی كه به ما كمك می كند كه با عملی كردن آن در زندگی از بسیاری از مشكلات رهایی پیدا كنیم این آیه شریفه است:

وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْكُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِینَ : «و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه كنید [تا] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و تبهكارانه روى بر مگردانید.»( هود : 52)

این آیه شریفه روی گردانی از خداوند و همچنین گناه و معصیت را رمز گرفتار شدن انسان در مشكلات بیان می كند و در مقابل، استغفار و توبه از گناهان را سبب جلب نعمت و بهره مندی انسان از رحمت خداوند متعال معرفی می كند .

این آیه با مضامین متعدد بارها و بارها در آیات الهی تكرار شده است و نشان از اهمیت استغفار و توبه برای رهایی از مشكلات دارد.

توکل تضمین الهی برای کسی است که همیشه‏ حامی و پشتیبان حق است. قرآن کریم می‏ گوید از پیمودن راه حق نترسید و به خدا توکل کنید، از نیروی باطل نترسید و به خدا توکل کنید

 

به خدا توکل کن

توی هر کاری که می خواهد انجام دهد، به خدا توکل می کند ... آنچنان که گویی هیچ کس دیگری در عالم ندارد ... نه دوستی و نه آشنایی ... نه خانواده ای و اقوامی که کمکش کنند، دستش را به یاری بگیرند، اگر جایی درمانده شد، به کمکش بشتابند ... وقتی همین ها را از او می پرسم، لبخندی بر لبانش نقش می بندد و می گوید: جوان مگر نمی دانی همین دوست و آشناها، خانواده و اقوام و ... هم بخواهند کمکی به من بکنند باید خدا کمکشان کند؟ ... کمی فکر کن ... می بینم راست می گوید ... درست که دوست و آشنا و خانواده و اقوام هستند، اما مگر نه اینکه همه شان بنده های خدا هستند؛ مگر نه اینکه خودشان محتاج کمک خدایند؛ مگر نه اینکه خدا نخواهد نمی توانند قدم از قدمی بردارند ... پس ... الهی به امید خودت و نه بنده هایت ...

 

چگونه به خدا توکل کنیم؟

توکل تضمین الهی برای کسی است که همیشه‏ حامی و پشتیبان حق است. قرآن کریم می‏ گوید از پیمودن راه حق نترسید و به خدا توکل کنید، از نیروی باطل نترسید و به خدا توکل کنید.

قرآن همه پیغمبرانی که بعد از نوح آمده‏ اند، را مثال می آورد که آنها به مردمی که با آنها مخالفت می ‏کردند و سد راه آنها می ‏شدند، می‏گفتند: «وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ»( ابراهیم: 12) ؛ «و چرا بر خدا توكل نكنیم و حال آنكه ما را به راه‏هایمان رهبرى كرده است؟ و البته ما بر آزارى كه به ما رساندید شكیبایى خواهیم كرد، و توكل كنندگان باید تنها بر خدا توكل كنند.» این آیه در کمال صراحت، توکل را به صورت یک امر مثبت ذکر می ‏کند.

خداوند در آیه دیگری می ‏فرماید: «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ »( آل عمران: 159 )؛ «و چون تصمیم گرفتى بر خدا توكل كن.»

قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می‏ فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن.

یكی از شرط های استجابت دعا هم اشاره شده است كه دعای كسی به اجابت می رسد كه چشم از عالم اسباب به کلى برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلى را به دست او ببیند، و این درک و دید، در حال اضطرار دست مى دهد

 

همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابراین پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت.

این، آن چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده است که به آن تصمیم قاطع نیز می گویند.

جمله فوق بیانگر آن است که به هنگام تصمیم نهایى باید بر خدا توکل داشت؛ یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسایل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش نکرد.

توکل

 

خداوند در آیه دیگری نیز درباره توکل می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن یَبْسُطُواْ إِلَیْكُمْ أَیْدِیَهُمْ فَكَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُۆْمِنُونَ»(مائده: 11)؛ «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، نعمت خدا را بر خود، یاد كنید: آن گاه كه قومى آهنگ آن داشتند كه بر شما دست یازند، و [خدا] دستشان را از شما كوتاه داشت. و از خدا پروا دارید، و مۆمنان باید تنها بر خدا توكل كنند.» توکل بر خداوند برنامه همیشگی زندگی یک انسان باایمان است.

در همه کارهایت واقعا به خدا توکل کن ... وظیفه خودت را با اعتماد به خدا انجام بده، آن وقت ‏ببین چطور دست خدا به همراهت می ‏آید ... «فَإِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ» ... خدا غالب و قاهر است، اگر بخواهد، هیچ قدرتی در مقابل او نیست و حکیم است و کارهایش‏ حکیمانه و بر اساس مصلحت است، بی جهت کسی را تأیید نمی ‏کند.

یكی از شرط های استجابت دعا هم اشاره شده است كه دعای كسی به اجابت می رسد كه چشم از عالم اسباب به کلى برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلى را به دست او ببیند، و این درک و دید، در حال اضطرار دست مى دهد

 

آیت الکرسی دوایی برای مشکلات

در کتاب امالی از شیخ صدوق علیه الرحمه آمده: امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) فرمود: اگر بدانید آیة الکرسی چه اندازه با اهمیت و با ارزش است در هیچ حالی آن را ترک نمی کنید. برای رفع و از بین بردن مشکلات خود به آیة الکرسی پناه ببرید، اگر مشکلی دارید و یا اگر گرفتارید، اگر بیمارید، اگر تمام درهای این عالم به روی شما بسته شده است ، چرا از آیة الکرسی غافلید ؟!

با ایمان کامل و اعتقاد به اثر بخوانید و نتیجه بگیرید ؛ کما اینکه خواندن و نتیجه گرفتند.

 

این آیات را فراموش نکن

این آیات هم در مقام پیروزی بر مشکلات معنوی به انسان امید و روحیه زیادی می دهد.

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (سوره الزمر،آیه 53)

 

بگو: «اى بندگان من- كه بر خویشتن زیاده‏روى روا داشته‏اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.

 

وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (بقره، آیه 216)

و بسا چیزى را خوش ندارید و آن براى شما بهتر است، و بسا چیزى را دوست دارید و آن براى شما بدتر است، و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید .

 

 

 

فرآوری: زهرا اجلال

 

 

بخش قرآن تبیان  



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1346
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

به شیوه حضرت یوسف(علیه‌السلام) دعا کنیم!

دعا، نیایش، طلب،

 

 

جزء سیزدهم قرآن کریم که از آیه 53 سوره یوسف علیه السلام آغاز و به پایان سوره مبارکه ابراهیم علیه السلام ختم می شود ، در بردارنده آموزه ها و پیام های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آنها را نقل می کند.


 

جمال یوسف علیه السلام

در اینکه چهره یوسف علیه السلام زیبا بود حرفی نیست؛ همان چهره ای که وقتی زنان دیدند ، دست خود را به جای میوه بریدند و گفتند:

حَاشَ لِلّهِ مَا هَـذَا بَشَرًا إِنْ هَـذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِیمٌ ؛منزه است خداوند، این بشر نیست، این جز فرشته‏اى بزرگوار نیست.[1] اما آنچه او را یوسف قرآن کرد صفات اخلاقی فوق العاده او بود؛ نه چهره دلربایش.

جمال یوسف علیه السلام در این است که در تمام این آمد و شدها هیچ گاه آن ظلمی را که برادران جفاکار در حقش کردند ، به رویشان نیاورد و همواره از خدا و لطف و رحمت بی انتهایش سخن گفت.

در جریان کشف جام سلطان از بار بنیامین، در حضورش به او تهمت دزدی زدند و گفتند: اگر این پسر، دزدى كرده چیز عجیبى نیست؛ چرا كه برادرش (یوسف) نیز قبلاً مرتكب چنین كارى شده بود (قَالُواْ إِن یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ).

اما یوسف علیه السلام در چنین فضای سخت و جانسوز هم ، لب به توبیخ برادران نگشود و تنها در دل، آنها را سرزنش کرد (فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا) و با خود گفت: منزلت شما بدتر است [كه ظاهرتان نشان مى‏دهد] و خدا به آنچه بیان مى‏كنید، داناتر است (أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَانًا وَاللّهُ أَعْلَمْ بِمَا تَصِفُونَ). (آیه 77)

آنجا هم که برادران، او را می شناسند و ابراز شرمندگی می کنند، او نه تنها حرفی که بوی طعن و سرزنش بدهد بر زبان جاری نمی کند؛ به گونه ای با آنان سخن می گوید که گویا ایشان اصلاً خطایی نکرده اند؛ به آنها می گوید: هیچ ملامتی بر شما نیست (لاَ تَثْرَیبَ عَلَیْكُمُ). (آیه 92)

هنگامی هم که در محضر پدر شروع به تشریح جریانات گذشته می کند از زندان شروع می کند؛ سپس اشاره ای به بیابان کرده و شیطان را متهم می کند.

در این صحنه هم صحبتی از چاه و ظلم برادران به میان نمی آورد (إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی). (آیه 100)

جمال یوسف علیه السلام در این است که در تمام این آمد و شدها هیچ گاه آن ظلمی را که برادران جفاکار در حقش کردند ، به رویشان نیاورد و همواره از خدا و لطف و رحمت بی انتهایش سخن گفت.

وعده استغفار

بعد از آشکار شدن آن خیانتی که برادران یوسف علیه السلام در سالهای دور مرتکب شدند ، نزد پدر آمدند و ضمن خطاکار خواندن خود از او خواستند تا برایشان از خدا، طلب آمرزش کند (یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِینَ). (آیه 92)

پدر كه روحى همچون اقیانوس وسیع و پرظرفیت داشت ،بى آنكه آنها را ملامت و سرزنش كند به آنها وعده داد كه من به زودى براى شما از پروردگارم طلب آمرزش می کنم (قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّیَ ) و امیدوارم او توبه شما را بپذیرد و از گناهانتان صرف نظر كند؛ چرا كه او غفور و رحیم است (إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ).

اینکه فرمود من به زودی برای شما طلب آمرزش می کنم بر اساس روایت امام صادق علیه السلام برای آن بود که انجام این تقاضا را به سحرگاهان شب جمعه[2] كه وقت مناسب ترى براى اجابت دعا و پذیرش توبه است، به تاخیر اندازد.

این نکته هم از این آیات شریفه قابل استفاده است که تقاضاى استغفار از دیگرى نه تنها منافات با توحید ندارد، بلكه راهى است براى رسیدن به لطف پروردگار و گرنه چگونه ممكن بود یعقوب پیامبر علیه السلام ، تقاضاى فرزندان درباره استغفار براى آنان را بپذیرد و به توسل آنها پاسخ مثبت دهد. این نشان مى دهد كه توسل به اولیاى الهى، اجمالا امرى جائز است و آنها كه آن را ممنوع و مخالف با اصل توحید مى شمرند ، با معارف قرآن بیگانه اند و یا تعصب هاى غلط مانع دید آنها مى شود.[3]

تقاضاى استغفار از دیگرى نه تنها منافات با توحید ندارد، بلكه راهى است براى رسیدن به لطف پروردگار و گرنه چگونه ممكن بود یعقوب پیامبر علیه السلام ، تقاضاى فرزندان درباره استغفار براى آنان را بپذیرد و به توسل آنها پاسخ مثبت دهد.

دعای یوسف علیه السلام

آیه 101 که مربوط به بخش های پایانی داستان یوسف علیه السلام است ، مناجات آن حضرت با خدای متعال را بیان می کند. ابتدا خداوند را برای نعمتهایی که به او ارزانی داشته شکرگزاری می کند: پروردگارا! بخشى از یك حكومت وسیع را به من مرحمت فرمودى (رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْكِ) و از علم تعبیر خواب به من آموختى (وَعَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ).

بعد به تعریف و تمجید از خداوند متعال می پردازد:

تویى كه آسمانها و زمین را ایجاد نمودى (فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ).

بعد از آن به ارتباط خود با او و اینکه تو همه کاره من هستی ، اعتراف می کند (أَنتَ وَلِیِّی فِی الدُّنُیَا وَالآخِرَةِ) که این اعتراف به عظمت خدا و ذلت خود است.

دست آخر خواسته خود را عرض می کند: مرا مسلمان و تسلیم در برابر فرمانت از این جهان ببر (تَوَفَّنِی مُسْلِمًا) و مرا به صالحان ملحق كن (وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ).

اینگونه دعا کردن که قرآن کریم از یک پیامبر الهی نقل می کند دربردارنده نکاتی است که به دونکته آن اشاره می کنیم:

1. در دعا شایسته است به همین ترتیب که آن حضرت دعا کرد و قرآن کریم نقل کرد عمل شود:

الف) برشمردن نعمتهایی که خدا به ما ارزانی داشته است.

ب) توسل به نام هایی از اسماء الهی که بیانگر کمالات بی نهایت خداوند متعال است.

ج) اعتراف به عظمت و قدرت الهی از طرفی و ضعف و ناتوانی خود از طرف دیگر.

د) بیان درخواست خود.

2. با ایمان از دنیا رفتن و ملحق شدن به نیکان در سرای دیگر و در یک کلام عاقبت به خیری از بهترین دعاهاست که در عین کوتاهی، بسیار عمیق و وسیع است که هم دنیای انسان را تنظیم می کند و هم آخرت او را تأمین.

کسی که به دنبال این خواسته است خود را موظف می داند در راه رسیدن به آن تلاش کند که همین سبب می شود توفیق عاقبت به خیری نصیبش شود.

بنابراین شایسته است دعا به گونه ای باشد که در عین جامعیت دنیا و آخرت، در نوع رفتار عملی انسان نیز تأثیرگذار باشد.

 

شایسته است دعا به گونه ای باشد که در عین جامعیت دنیا و آخرت، در نوع رفتار عملی انسان نیز تأثیرگذار باشد.

اکثر مردم ایمان بیار نیستند

آیه 103 اعلام می کند که اکثر مردم ایمان بیار نیستند (وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُۆْمِنِینَ) و آیه 106 مومنین را مشرک می خواند (وَمَا یُۆْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ)

هر چند معنای این دو آیه در نگاه اول عجیب و فهم آن دشوار به نظر می آید؛ اما باید دانست که مراد از ایمان در این آیات آن ایمان خالص و تهی از هر گونه شرک بین خالق و مخلوق است.[4] 

کسانی که مومن هستند و با آگاهی و از روی عمد، گناه می کنند ، آلوده به شرکند[5]؛ زیرا نظر خود بر انجام آن کار را در عرض نظر خدا بر ترک آن می دانند و این یعنی شرک؛ منتهی شرک در طاعت و عمل و نه شرک در عبادت و اعتقاد.[6]

و یا کسانی که خدا را اول و دیگران را که لطفی در حقشان کرده یا قرار است کنند را دوم قرار می دهند ، نیز مومنین مشرکند که در عمل و نه در عبادت برای خدا شریک و دومی قرار داده اند و می گویند اول خدا دوم شما؛ یا اگر فلانی نبود من می مُردم و یا مشکلم حل نمی شد و مانند آن.[7]

به جای این تعابیر باید گفت: خدایا شکر که به واسطه فلانی خطر را از ما دفع و یا مشکل ما را برطرف کرد.

مۆمن وظیفه دارد هم در اعتقاد و هم در عمل و هم در سخن گفتن به گونه ای باشد که منافاتی با توحید ناب نداشته باشد ، که اگر به چنین توفیقی دست پیدا کرد جزء آن اندکی خواهد شد که آیه 103 و 106 به آنها اشاره دارند.

 

خداوند محتاج عبادت خلق نیست 

آیه 8 سوره ابراهیم علیه السلام پاسخ روشن به کسانی است که خدا را محتاج عبادت هایی می دانند که به آن امر کرده است و گمان می کنند اگر ایمان نیاوردند و او را عبادت نکنند و بی مهابا گناه کنند ، خداوند دچار کمبود می شود و آسیبی می بیند. بی خبر از آنکه خداوند، بی نیاز محض است و نیازمند به هیچ چیز نیست تا چه رسد به ایمان و عبادت بندگانش.

کسانی که خدا را اول و دیگران را که لطفی در حقشان کرده یا قرار است کنند را دوم قرار می دهند ، نیز مومنین مشرکند که در عمل و نه در عبادت برای خدا شریک و دومی قرار داده اند و می گویند اول خدا دوم شما؛ یا اگر فلانی نبود من می مُردم و یا مشکلم حل نمی شد و مانند آن.

از این رو با صراحت تمام می فرماید حتی اگر تمام مردم روی زمین کافر شوند خداوند دچار ذره ای کمبود مشکل نمی شود چرا که از هر کس و هر چیز بی نیاز است (إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِی الأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ)

و اگر امر و نهی هست ، برای پرورش خود انسان و رعایت آن به نفع خود اوست. قرآن کریم می فرماید: كسى كه كار شایسته انجام دهد، به سود خود اوست و كسى كه مرتكب زشتى شود ، به زیان خود اوست و پروردگارت ستمكار به بندگان نیست (مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَیْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِیدِ).[8]



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1352
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

کیفیت نزول کتب آسمانی در ماه رمضان


 

کل قرآن در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شد سپس در مدت بیست سال بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) .

صحف ابراهیم در شب اول این ماه و تورات در روز ششم آن، انجیل در روز سیزدهم ماه رمضان و زبور در روز هیجدهم این ماه نازل شده است.


 

نزول

 

خداوند برای هدایت نوع بشر کتاب های آسمانی متعددی ، از جمله «صحف» ابراهیم و نوح، و «تورات» و «انجیل» بر پیامبران خود فرستاده كه از همه آن ها جامع‌تر «قرآن مجید» است .

اگر این کتاب ها نازل نمی شد، انسان در مسیر خداشناسی و عبادت پروردگار گرفتار خطا می شد و از اصول تقوا و اخلاق و تربیت، و قوانین اجتماعی مورد نیازش دور می ماند.

این کتب آسمانی همچون باران رحمتی بر صفحه دل‌ها فرو ریخت و بذرهای تقوا و اخلاق و معرفة الله و علم و حکمت را در نهاد انسانها پرورش داد و شکوفا ساخت.

«قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِینٌ *یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ : حقّا كه براى شما از جانب خداوند نور و كتابى روشن و روشنگر آمده است * خدا هر كه را از خشنودى او پیروى كند، به وسیله آن [كتاب‏] به راه‏هاى سلامت رهنمون مى‏شود .»

 

ماه رمضان و نزول كتاب های آسمانی

ماه رمضان نهمین ماه از ماه های سال قمری و عربی است، که بین ماه شعبان و شوال واقع است، و در قرآن کریم از ماه های دوازده گانه، غیر از ماه رمضان، نام هیچ ماه دیگری نیامده است.

ماه رمضان به خاطر نزول قرآن در آن ، برتری یافته است. خداوند متعال در آیه 185 سوره بقره می فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ...» ماه رمضان ماهى است كه قرآن در آن فرو فرستاده شده كه راهنماى مردم و دلایلى روشن از هدایت و جدایى (بین حق و باطل) است. پس كسى كه در این ماه حاضر باشد (در وطن باشد) باید آن را روزه بدارد، ...

نه تنها قرآن در ماه رمضان فرو فرستاده شده است، بلكه كتب دیگر آسمانی نیز در این ماه نازل شده اند.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید :« نزلت التوراه فی ست مضین من شهر رمضان ...»

در ششم ماه رمضان كتاب مقدس تورات بر موسی(علیه السلام) و در روز دوازدهم كتاب آسمانی انجیل بر عیسی (علیه السلام) و در هیجدهمین روز از ماه رمضان زبور بر داوود نازل گشت و قرآن نیز در شب قدر فرو فرستاده شد.

علاوه بر آن از واثله بن اسقع روایت شده است، که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: صحف حضرت ابراهیم (علیه السلام) در نخستین شب ماه رمضان نازل گردید.

در بیست و ششم ماه رمضان نیز نزول صحف بر حضرت ادریس (علیه السلام) را ذكر كرده اند. پس می توان گفت كه ماه رمضان، ماه نزول كتب آسمانی است كه خود رحمتی است از طرف خداوند بر بندگان كه با ماه رحمت خدا نیز سازگاری دارد.

خداوند متعال قرآن را یكباره در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل كرد، و سپس جبرائیل آنرا قسمت به قسمت بصورت پنج یا ده آیه و یا كمتر و بیشتر و حتی بصورت یك آیه در مدتی حدود بیست و سه سال از جانب خدا بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نازل گردانید و یكباره بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نازل نشد، بلكه آیات و سور آن بر حسب شرایط و اوضاع و مقتضیات بصورت پنج یا ده آیه و یا كمتر و بیشتر و حتی گاهی بصورت یك آیه نازل می‌گردید

 

بر اثر گذشت زمان و دخالت جاهلان و نااهلان، بسیاری از کتب آسمانی، در معرض تحریف قرار گرفتند و با افکار نادرستی آمیخته شدند، ولی قرآن مجید با دلایلی که در بحث های اعتقادی بیان شده ،دست نخورده باقی مانده است و همچون آفتابی در همه اعصار و قرون می درخشد و دل‌ها را روشن می سازد.

 

كیفیت نزول قران مجید در ماه رمضان

قرآن در ماه رمضان آن هم در شب قدر نازل شده است، و جا دارد كه قرآن، كه یك كتاب سرنوشت ساز و هدایتگر است در شب قدر، در شب تعیین سرنوشت‌ها نازل گردد، و چه زیبا است رابطه میان «قرآن» و «شب قدر» و چه پر معنی است پیوند این دو با یكدیگر.

 

كیفیت نزول كتب

كیفیت نزول كتب آسمانی بر انبیاء گذشته، مطالبی به اختصار ذكر می نماییم:

محققان اسلامی به اتفاق نظر می‌گویند كه كتاب‌های آسمانی پیغمبران گذشته ، به‌طور دفعی و یكباره بر آنها نازل ‌شده است.

اگرچه سیوطی می‌نویسد : یكی از علماء معاصر ما مخالف با این رأی و عقیده است، لیكن خود او موافق عقیده جمهور علماء بوده و می نویسد: كتب انبیاء گذشته یكباره بر آنها نازل شده است و می‌گوید: آیه:«وَقَالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُۆَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا» (فرقان، 32) ؛ و كسانى كه كفر ورزیدند گفتند: چرا قرآن (اگر از علم الهى سرچشمه گرفته) یك جا بر او فرو فرستاده نشده؟ این چنین است، تا قلب تو را بدان ثبات و استحكام بخشیم و (لذا) آن را پى در پى به آرامى (در مدت بیست و سه سال در احوالى با كمّیّت مختلف) برخواندیم.

نزول کتاب آسمانی زبور

 

از ابن عباس روایت شده است كه یهود یا مشركان از پیغمبر سئوال كردند چرا قرآن مانند تورات یكباره نازل نگردید؟

درپاسخ به این اعتراض، قرآن صریحاً آنرا رد نمی‌كند، بلكه در این مورد سكوت نموده، و صرفاً به بیان نزول تدریجی قرآن می‌پردازد، و چنانكه آیه فوق‌الذكر بیان می‌كند: خداوند متعال در پاسخ با آنها فرمود: ما قرآن را به تدریج فرو فرستادیم تا قلب تو را استوار نگاهداریم، و این خود تأیید ضمنی نزول دفعی كتب آسمانی انبیاء سلف می‌باشد.

اگر كتب آسمانی انبیاء گذشته تدریجاً نازل شده بود ، لازم بود قرآن در پاسخ به اعتراض یهودیان بگوید: نزول تدریجی قرآن، مانند روشی است كه در مورد نزول دیگر كتب آسمانی اعمال شده است ، ولی قرآن در بیان این جهت، ساكت است، در حالیكه قرآن معمولاً به اعتراض های نابجا و سئوال های بی مورد پاسخ صریح می‌دهد چنانكه به اعتراض مردم در مورد پیغمبر(صلی الله علیه وآله) پاسخ صریح می‌دهد كه گفته بودند:«…مَالِ هَذَا الرَّسُولِ یَأْكُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ»(فرقان، 7) این چه فرستاده‏اى است كه طعام مى‏خورد و در بازارها راه مى‏رود؟! (در صورتى كه رسول باید فرشته باشد، حدّ اقل) چرا به سوى او فرشته‏اى فرستاده نشده تا همراه او بیم‏دهنده (و مۆید رسالت او) باشد؟!

خداوند متعال در پاسخ به این اعتراض می‌گوید: «وَما أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَیَمْشُونَ فِی الْأَسْوَاقِ» (فرقان،20: و

و ما پیش از تو از فرستادگان خود نفرستادیم مگر اینكه آنها هم طعام مى‏خوردند و در بازارها راه مى‏رفتند.

یا در آیه «أَبعَثَ اللهُ بَشَرأ رِسولاً» (بنی اسرائیل 94: آیا خداوند، بشری را بعنوان فرستاده خود مبعوث كرد؟)

امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید : « نزلت التوراه فی ست مضین من شهر رمضان ...» در ششم ماه رمضان كتاب مقدس تورات بر موسی(علیه السلام) و در روز دوازدهم كتاب آسمانی انجیل بر عیسی (علیه السلام) و در هیجدهمین روز از ماه رمضان زبور بر داوود نازل گشت و قرآن نیز در شب قدر فرو فرستاده شد

 

می‌بینیم كه مردم می‌پرسند آیا ممكن است خداوند، بشری را بعنوان رسول و فرستاده خود برانگیزد؟

خداوند متعال پاسخ صریح این اعتراض را در آیه «وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ» (انبیاء، 7) : و ما پیش از تو (براى مردم به عنوان پیامبر و رسول) نفرستادیم مگر مردانى را كه به آنها وحى مى‏كردیم (نه فرشتگان و نه زنان و نه اجنّه را) صریحاً اظهار می‌نماید و به همین گونه قرآن به هر سئوال و اعتراضی كه از ناحیه مشركان یا اهل كتاب مطرح می‌شد جواب صریح داده،درحالیكه درمورد نزول دفعی كتب آسمانی انبیاء گذشته ـ كه مدَّعای اهل كتاب را تشكیل می‌داد ـ سكوت می‌كند، و این خود تأیید ضمنی قسمتی ازمحتوای سئوال مشركان و‌ یا یهودیان است.

البته باید كه ادله دیگری برای اثبات نزول دفعی كتب انبیاء گذشته وجود داشته باشد كه سیوطی و دیگران در كتابهای خود از آنها یاد كرده‌اند (الاتقان ج 1 ص 73).

و نیز می‌دانیم كه قرآن بطور پراكنده و تدریجاً در مدتی حدود بیست یا بیست و سه سال بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نازل گردید و این كتاب آسمانی به‌گونه‌ ای مدون و مرتب در دسترس ما است .

به همین صورت خداوند متعال قرآن را یكباره در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل كرد، و سپس جبرائیل آنرا قسمت به قسمت بصورت پنج یا ده آیه و یا كمتر و بیشتر و حتی به‌صورت یك آیه در مدتی حدود بیست و سه سال از جانب خدا بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نازل گردانید و یكباره بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نازل نشد، بلكه آیات و سور آن بر حسب شرایط و اوضاع و مقتضیات به‌صورت پنج یا ده آیه و یا كمتر و بیشتر و حتی گاهی به‌صورت یك آیه نازل می‌گردید.

ستایش مخصوص خداوندی است که بر ما، با هدایت به شاه راه ستایشش، منت نهاد و ما را اهل ستایش قرار داد که از سپاس گزاران احسان او باشیم .

سپاس خداوند را که دین آسمانی اسلام را برای ما مختص ساخت تا در سایه سار آن، به سر منزل سعادت و خرسندی اش روان گردیم و حمد بی حد و ثنای بی عدد، خدای احد را که ماه خود، ماه اسلام، تزکیه و تصفیه و نزول کتاب وحی- رمضان- را یکی از راه های احسان بر بندگان قرار داد.

فرآوری: زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان 



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1271
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.

بهترین نصیحت دنیا از زبان دکتر الهی قمشه‌ای


 

بهترین نصیحت دنیا این است که زندگیتان را به عشق بفروشید نه به مال دنیا و چهار روز آسایش و جاه و مقام.

«همه صفات بد ما به‌خاطر این است که حضور خداوند را در اطرافمان حس نمی‌کنیم و اصلاً یادمان رفته که او هست»


 

الهی قمشه‌ای

 

ذیل آیه 52 سوره آل عمران

«شما هرگز به مقام نیکویی و مرتبت نیکوکاری نخواهید رسید ، مگر از آنچه خود دوست می دارید در راه خدا انفاق کنید و آنچه در راه خدا انفاق کنید خداوند البته بدان آگاه است...» می خوانیم:

در داستان های صوفیان آمده است که بت پرستی از جماعت هندوان پیوسته در کنار دریا می رفت و برای ماهیان و پرندگانی که در ساحل بودند خوراک و غذا می برد.

او را گفتند که تو وقت خود بیهوده تلف می کنی زیرا خداوند به سبب بت پرستی آن هدایای تو را نخواهد پذیرفت.

پرسید اگر خداوند از من نمی پذیرد آیا کار مرا می بیند یا نمی بیند؟ گفتند می بیند. گفت همان برای رضایت خاطر من کافی است.

در این آیه نفرموده است که آنچه انفاق کنید خداوند می پذیرد ، بلکه خبر می دهد که خداوند برآنچه انفاق کنید داناست و همین که آدمی امیدوار باشد که کار او را در عرصه عالم پروردگاری می بیند و به آن نظر می کند ، در تحکیم شوق به نیکویی کافی است.

 

مصداق اعلای مماتحبون

عارفان گفته اند چون عزیزترین چیز نزد آدمیان جان است پس مصداق اعلای «مما تحبون» ایثار جان در راه خداست:

ندا آمد امشب که جان کیست فدا

بجست جان من از جا که نقد بستانید

 

 

دیوان شمس

گر برود جان ما در طلب وصال دوست

حیف نباشد که دوست دوست تر از جان ماست

سعدی

و مقصود از ایثار و فداکردن جان تنها این نیست که شخص زندگی دنیا را به خاطر معشوق ترک گوید ،بلکه بیشتر بدین معناست که جان خود را در راه معشوق خرج کند و هیچ چیزی حتی جان را بر معشوق مقدم نداند:

چه باشد دل چه باشد جان چه باشد لوءلوء و مرجان

                          چو نبود صرف دلداری فدای قامت یاری

 

 

دیوان شمس

مقصود از ایثار و فداکردن جان تنها این نیست که شخص زندگی دنیا را به خاطر معشوق ترک گوید بلکه بیشتر بدین معناست که جان خود را در راه معشوق خرج کند و هیچ چیزی حتی جان را بر معشوق مقدم نداند

 

تمثیل کافران

در ذیل آیه 171 سوره بقره «و تمثیل کافران(که از خدایان باطل و اسم های بی مسمی مدد می گیرند) همانند کسی است که آواز دهد جانداری را که از آن آواز هیچ چیز جز صدایی و ندایی نمی شوند. چنین است که کافران کر و گنگ و کورند از آنکه عقل خود را (در فهم معانی) به کار نمی گیرند...»می خوانیم:

* چه بسیارند مردمی که از قرآن جز صدایی و صوتی و تجویدی و قرائتی در نمی یابند و به همان صدا دلخوش اند.

ایشان در بیان حقیقت قرآن لال و در مشاهده اسرار آن نابینا و در فهم حقایق آن لایعقلند، نه از آن جهت که عقل ندارند بلکه از آن رو که عقل خود را به کار نمی گیرند و علت این تمثیل آن است که منکران و غافلان که اغلب همان ظالمان و خودپرستانند ، هرچند از صورت ظاهر انسانی برخوردارند اما در عمل به چهارپایان نزدیک ترند و رفتار و بازتاب های آنان به حیوانات بیشتر شبیه است از آنکه ایشان ایمان آورده اند به عالم حیوانی و اهریمنی و کافر شده اند به گوهر انسانیت.

جامی می گوید:

حد انسان به مذهب عامه

                     حیوانی ست مستوی القامه

پهن ناخن برهنه پوست ز موی

                   به دو پا راهبر به خانه و کوی

هر که را بنگرند کانسان است

                      می برندش گمان که انسان است

 

 

 

 

*

نه هر که چشم و گوش و دهان دارد آدمی است

 

 

 

 

بس دیو را که صورت فرزند آدم است

 

 

 

بخش قرآن تبیان



:: موضوعات مرتبط: روح متعالی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1344
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 1256
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : جهان مدرن
ت : پنج شنبه 3 مرداد 1392
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی